اگر در ۲۰ سالگی به شما میگفتند که به بیماری نورون حرکتی (ALS) مبتلا هستید و فقط چند سال دیگر زنده میمانید، چه میکردید؟ این همان اتفاقی است که در سال ۱۹۶۳ برای استیون هاوکینگ رخ داد. ولی او سالها پس از آن زنده ماند و برای نیم قرن، انقلابی در فیزیک ایجاد کرد. استیون هاوکینگ فردی الهامبخش بود، زیرا درک ما از جهان را تغییر داد. او بهدلیل کارهای پیشگامانهاش درمورد سیاهچالهها و نظریهی نسبیت شناخته میشود و در افزایش محبوبیت علم موفق بود و میزان استقبال از پرفروشترین کتاب او یعنی «تاریخچهی مختصر زمان» شاهد این مدعی است. اگر فقط بگوییم که زندگی و آثار او موفقیتآمیز بوده است، حق مطلب را ادا نکردهایم. چون زندگی و دستاوردهای فوقالعادهی استیون هاوکینگ او را به انسانِ خاص و تأثیرگذاری تبدیل میکند که درسهای زیادی به ما آموخت و همواره شخصیتی الهامبخش بود. در این مقاله به بررسی زندگی شخصی و آثار و دیدگاههای استیون هاوکینگ پرداختهایم و درسهایی را که از او میآموزیم بیان میکنیم.
زندگی شخصی استیون هاوکینگ
استیون هاوکینگ که بود
استیون ویلیام هاوکینگ در آکسفورد انگلستان و در تاریخ ۸ ژانویهی ۱۹۴۲، یعنی در سیصدمین سالگرد مرگ گالیله به دنیا آمد. او دانشمند بریتانیایی، استاد و نویسندهای بود که کارهای پیشگامانهای در فیزیک و کیهانشناسی انجام داد و کتابهای او موجب شد که علم در دسترس همگان قرار بگیرد. او در ۲۱ سالگی و درحالیکه در دانشگاه کمبریج مشغول تحصیل در رشتهی کیهانشناسی بود، به بیماری اسکلروز جانبی آمیوتروفیک (ALS) مبتلا شد. بخشی از داستان زندگی او در فیلمی با نام تئوری همهچیز (The Theory of Everything) در سال ۲۰۱۴ به تصویر کشیده شده است.
خانوادهی استیون هاوکینگ و نخستین سالهای زندگی
استیون هاوکینگ بزرگترین فرزند در میان ۴ فرزند فرانک و ایزابل هاوکینگ بود. او در خانوادهای تحصیلکرده متولد شد. مادر اسکاتلندی او در دههی ۱۹۳۰ به دانشگاه آکسفورد راه پیدا کرد؛ یعنی زمانیکه زنان بسیار کمی میتوانستند وارد کالج شوند. پدر او نیز از دانشگاه آکسفورد فارغالتحصیل شده بود و محقق پزشکی شناختهشدهای بود که در زمینهی بیماریهای مناطق گرمسیری تخصص داشت.
استیون هاوکینگ در زمان نامناسبی به دنیا آمد و والدینش وضعیت مالی خوبی نداشتند. شرایط سیاسی هم در آن زمان پرتنش بود، زیرا انگلستان درگیر جنگ جهانی دوم شده بود و با حملات ویرانگر بمبهای آلمانی روبهرو بود. ایزابل درتلاش برای یافتن مکانی امنتر به آکسفورد بازگشت تا نخستین فرزند خانواده را به دنیا بیاورد. خانوادهی هاوکینگ صاحب ۲ فرزند دیگر به نام مری (۱۹۴۳) و فیلیپا (۱۹۴۷) شدند و در سال ۱۹۵۶ دومین پسرشان بهنام ادوارد را به فرزندی پذیرفتند.
بهگفتهی یکی از دوستان خانوادگی نزدیک آنها، خانوادهی هاوکینگ افراد عجیبی بودند. معمولا شام را در سکوت میخوردند، درحالیکه هریک از اعضای خانواده بادقت مشغول مطالعهی کتابی بودند. اتومبیل خانواده، یک تاکسی لندن قدیمی بود و خانهی آنها در شهر سنت آلبنز (St. Albans)، خانهای ۳ طبقه بود که نیاز به تعمیرات داشت و البته هرگز هم کاملا تعمیر نشد. خانوادهی هاوکینگ در زیرزمین خانه زنبور نگهداری میکردند و در گلخانه نیز وسایل آتشبازی تولید میکردند.
در سال ۱۹۵۰ پدر استیون هاوکینگ مدیریت بخش انگلشناسی مؤسسهی ملی تحقیقات پزشکی را پذیرفت و ماههای زمستان را در آفریقا به تحقیق سپری کرد. او میخواست بزرگترین فرزندش در رشتهی پزشکی تحصیل کند، ولی استیون هاوکینگ در سنین پایین علاقهی شدیدی نسبتبه علم و آسمان نشان داد. این مسئله برای مادر او که اغلب همراه با فرزندانش در شبهای تابستان به حیاط پشتی میرفتند تا به ستارگان نگاه کنند، مشهود بود. مادرش میگوید: «استیون همیشه با دیدن ستارهها بهشدت شگفتزده میشد و شاهد بودم که چطور ستارهها او را به خود جلب میکردند.»
استیون هاوکینگ همیشه در جنبوجوش بود. او عاشق بالا رفتن بود و بههمراه خواهرش مری، مسیرهای ورودی مختلفی را به درون خانه ابداع کرده بود. او عاشق رقص بود و به قایقرانی هم علاقه داشت و در تیم قایقرانی کالج هدایتکنندهی قایق شد.
همسر و فرزندان استیون هاوکینگ
استیون هاوکینگ در سال ۱۹۶۳ و کمی قبل از اینکه بیماری ALS درمورد او تشخیص داده شود، در میهمانی سال نو با دانشجوی زبان جوانی بهنام جین والد (Jane Wilde) آشنا شد. آنها درسال ۱۹۶۵ با یکدیگر ازدواج کردند. این زوج در سال ۱۹۶۷ صاحب پسری به نام رابرت شدند و در سال ۱۹۷۰ دختری به نام لوسی را به دنیا آوردند. فرزند سوم آنها، تیموتی (Timothy) در سال ۱۹۷۹ به دنیا آمد.
در سال ۱۹۹۰، استیون هاوکینگ بهخاطر یکی از پرستارانش به نام الین میسن (Elaine Mason) از همسرش جین جدا شد. آنها در سال ۱۹۹۵ با یکدیگر ازدواج کردند. این ازدواج به رابطهی استیون هاوکینگ و فرزندانش آسیب زد و فرزندان او ادعا کردند که الین پدرشان را از آنها گرفته است. در سال ۲۰۰۳ پرستارانی که مراقبت از استیون هاوکینگ را بر عهده داشتند، به پلیس گزارش دادند که الین بهطور فیزیکی با شوهرش بدرفتاری میکند. ولی استیون هاوکینگ این اتهام را رد کرد و تحقیقات پلیس لغو شد. در سال ۲۰۰۶ استیون هاوکینگ از الین میسن جدا شد.
در سالهای بعدی، این فیزیکدان به خانوادهاش نزدیکتر شد. او با جین که دوباره ازدواج کرده بود، آشتی کرد و به همراه دخترش لوسی، ۵ رمان با مضامین علمی برای کودکان منتشر کرد.
تحصیلات استیون هاوکینگ
او در اوایل زندگی تحصیلیاش کودک باهوشی بهشمار میرفت، ولی دانشآموزی استثنایی نبود. در اولین سال تحصیل در مدرسهی سنت آلبنز، در کلاس خود سومین نفر از آخر بود. ولی او بر چیزهایی در بیرون از مدرسه تمرکز داشت. او عاشق بازی روی تخته (بازیهایی مثل تختهنرد و شطرنج) بود و همراه چند نفر از دوستان صمیمیاش بازیهای جدیدی را ابداع کردند. او در سالهای نوجوانی بههمراه چند نفر از دوستانش، با قطعات بازیافتی رایانهای را برای حل معادلات ریاضی ابتدایی و ساده درست کردند.
استیون هاوکینگ در ۱۷ سالگی وارد کالج دانشگاه آکسفورد شد. باوجوداینکه به تحصیل در رشتهی ریاضیات علاقه داشت، ولی بهدلیل اینکه دانشگاه آکسفورد در این رشتهی تخصصی مدرکی ارائه نمیکرد، به رشتهی فیزیک و بهطور ویژه رشتهی کیهانشناسی گرایش پیدا کرد.
استیون هاوکینگ بهگفتهی خودش، زمان زیادی برای مطالعه نمیگذاشت. او بعدها محاسبه کرد که بهطور میانگین یک ساعت در روز را صرف مطالعهی درسهای دانشکده میکرده است. البته بیش از این هم نباید وقت میگذاشت. او در سال ۱۹۶۲ با درجهی عالی در رشتهی علوم طبیعی فارغالتحصیل شد و سپس به دانشکدهی ترینیتی هال (Trinity Hall) کمبریج رفت تا دکترای خود در رشتهی کیهانشناسی را کسب کند.
استیون هاوکینگ در سال ۱۹۶۸ یکی از اعضای مؤسسهی ستارهشناسی دانشگاه کمبریج شد. چند سال بعد، زمان مفید و پرباری برای استیون هاوکینگ و پژوهشهای او بود. او در سال ۱۹۷۳ نخستین کتاب تخصصی خود، با نام ساختار مقیاس بزرگ فضا-زمان (The Large Scale Structure of Space-Time) را همراه با جیافآر الیس (G.F.R. Ellis) منتشر کرد.
استیون هاوکینگ در سال ۱۹۷۹ دوباره به دانشگاه کمبریج برگشت و در آنجا یکی از مشهورترین جایگاههای تدریس یعنی پروفسور لوکاسی ریاضیات را که به سال ۱۶۶۳ بازمیگردد، بهدست آورد.
ازکارافتادن اینترنت
در ماه اکتبر سال ۲۰۱۷ دانشگاه کمبریج پایاننامهی دکترای استیون هاوکینگ در سال ۱۹۶۵ با عنوان «ویژگیهای گسترش جهانها» (Properties of Expanding Universes) را در وبسایت خود منتشر کرد. تقاضای شدید برای دسترسی فوری به این پایاننامه باعث ازکارافتادن سرور دانشگاه شد؛ گرچه این پایاننامه با وجود ازکارافتادن سرورها باز هم به رقم شگفت ۶۰ هزار بازدید پیش از پایان نخستین روز نمایش آنلاین خود رسید.
بیماری استیون هاوکینگ
ابتلای استیون هاوکینگ به بیماری اسکلروز جانبی آمیوتروفیک (ALS یا بیماری Lou Gehrig) در ۲۱ سالگی تشخیص داده شد. به زبان ساده، در این بیماری، عصبهایی که ماهیچههای بدن را کنترل میکنند، بهتدریج از کار میافتند. در آن زمان، پزشکان به او گفتند که فقط ۲ سال و نیم دیگر زنده خواهد ماند.
استیون هاوکینگ زمانی متوجه مشکلات جسمانیاش شد که در دانشگاه آکسفورد مشغول تحصیل بود (او گهگاهی سکندری میخورد و میافتاد یا در صحبت کردن مشکل داشت). ولی تا سال ۱۹۶۳ و زمانی که نخستین سال تحصیل خود در دانشگاه کمبریج را میگذراند، این مشکلات را پیگیری نکرد. استیون هاوکینگ در بیشتر موارد این نشانهها را پیش خود نگه میداشت و بروز نمیداد. ولی وقتی پدرش متوجه شرایط جسمانی او شد، او را نزد پزشک برد. برای ۲ هفتهی بعد، دانشجوی ۲۱ سالهی کالج روانهی کلینیک پزشکی شد و مجموعهای از آزمایشهای پزشکی روی او انجام شد.
او یک بار گفت: «آنها یک نمونهی ماهیچه از بازویم برداشتند، الکترودهایی را به من وصل کردند و مایع پرتونارسانی (radio-opaque fluid) را به داخل ستون فقراتم تزریق کردند و درحالیکه تختخواب را کج میکردند، بالا و پایین رفتن آن مایع با پرتوهای ایکس را تماشا میکردند. بعد از تمام این کارها به من نگفتند که چه مشکلی دارم و فقط گفتند که مشکل من فلج چندگانه (multiple sclerosis) نیست و من یک مورد آتیپیک (atypical case) هستم.»
البته درنهایت پزشکان تشخیص دادند که استیون هاوکینگ در مراحل اولیهی بیماری ALS قرار دارد. ابتلا به این بیماری خبر ویرانگری برای او و خانوادهاش بود، ولی چند اتفاق مانع از دلسردی و ناامیدی کامل او شد. نخستین اتفاق زمانی رخ داد که او در بیمارستان بستری بود. او در بیمارستان با پسری مبتلا به سرطان خون هماتاق بود. استیون هاوکینگ بعدا به این نتیجه رسید که شرایط او درمقایسه با بیماریای که هماتاقیاش به آن دچار شده، قابلتحملتر است. استیون هاوکینگ مدت کوتاهی پس از مرخصشدن از بیمارستان، رویایی داشت که میخواست آن را عملی کند. او گفت این رویا باعث شد که بفهمد هنوز هم کارهایی هست که باید در زندگیاش انجام بدهد.
درواقع بیماری استیون هاوینگ کمک کرد که او به دانشمند برجستهای که میشناسیم تبدیل شود. پیش از تشخیص بیماری او همیشه بر مطالعاتش متمرکز نمیشد. او گفت: «پیش از اینکه شرایطم را بفهمم، خیلی از زندگی خسته شده بودم. بهنظر میرسید هیچ کار ارزشمندی برای انجامدادن وجود ندارد.» استیون هاوکینگ پس از درک ناگهانی این حقیقت که حتی ممکن است به اندازهای عمر نکند که بتواند مدرک دکتری خود را دریافت کند، خودش را وقف کار و پژوهش کرد.
درحالیکه کنترل فیزیکی او بر بدنش کاهش پیدا میکرد (او در سال ۱۹۶۹ مجبور شد که از صندلی چرخدار استفاده کند) اثرات بیماری کمکم کندتر میشد. ولی با گذشت زمان، موفقیتهای حرفهای روبهافزایش استیون هاوکینگ با شرایط فیزیکیای همراه شد که درحال بدتر شدن بود. در اوایل دههی ۱۹۷۰ خانوادهی استیون هاوکینگ از یکی از دانشجویان فارغالتحصیل او خواستند که به انجام کارها و مراقبت از او بپردازد. او هنوز میتوانست غذا بخورد و از تختخواب بیرون بیاید، ولی برای انجام کارهای دیگر به کمک نیاز داشت. بهعلاوه، صحبت کردن او رفتهرفته نامفهومتر میشد، طوریکه فقط کسانی که او را بهخوبی میشناختند، حرفهایش را میفهمیدند. او در سال ۱۹۸۵ پس از انجام جراحی نای (تراکئوتومی) برای همیشه صدایش را ازدست داد. شرایط بهوجودآمده موجب شد که این فیزیکدان برجسته به مراقبت و پرستاری ۲۴ ساعته نیاز داشته باشد.
این شرایط توانایی استیون هاوکینگ برای انجام کارهایش را کاهش داد. این مسئله توجه یک برنامهنویس رایانه در کالیفرنیا را به خود جلب کرد. او برنامهای برای صحبتکردن نوشته بود که با حرکات سر یا چشم هدایت میشد. با استفاده از این اختراع استیون هاوکینگ میتوانست کلمات را روی صفحهی رایانه انتخاب کند و سپس کلمات انتخابشده را با استفاده از دستگاه صداساز بیان کند. درزمان معرفی این اختراع، استیون هاوکینگ هنوز میتوانست از انگشتانش استفاده کند و کلمات را با استفاده از کلیککنندهی دستی انتخاب کند. درنهایت وقتی تمام کنترل خود بر بدنش را ازدست داد، این برنامه را ازطریق یکی از عضلههای گونهاش که به سنسوری وصل بود، هدایت میکرد.
استیون هاوکینگ ازطریق این برنامه و به کمک دستیارانش به نوشتن کتاب و مقاله با سرعت بسیار بالایی ادامه داد. آثار او شامل مقالات علمی فراوان و البته نشریاتی برای جامعهی غیرعلمی و مردم عادی بود.
سلامتی استیون هاوکینگ همچنان مسئلهی نگرانکنندهای بود. این نگرانی در سال ۲۰۰۹ و زمانیکه بهدلیل عفونت قفسهی سینه نتوانست در کنفرانسی در آریزونا حاضر شود، افزایش یافت. در ماه آوریل، استیون هاوکینگ که پیشتر اعلام کرده بود که پس از ۳۰ سال از جایگاه پروفسور لوکاسی ریاضیات (Lucasian Professor of Mathematics) دانشگاه کمبریج کنارهگیری میکند، بهدلیل آنچه مقامات دانشگاه «بهشدت بیمار» توصیف کردند، فورا به بیمارستان منتقل شد. البته او پس از مدتی کاملا بهبود پیدا کرد.
مرگ استیون هاوکینگ
استیون هاوکینگ در ۱۴ مارس ۲۰۱۸ بالاخره تسلیم بیماریای شد که بهگفتهی پزشکان باید بیش از ۵۰ سال پیش جان او را میگرفت. سخنگوی خانوادگی تأیید کرد که این دانشمند برجسته در خانهی خود در کمبریج انگلستان درگذشته است.
انتشار این خبر بسیاری از افراد در رشتهی او و سایرین را متأثر کرد. لارنس کراوس (Lawrence Krauss)، فیزیکدان نظری و مؤلف همکار او در توییتر نوشت: «ستارهای در کیهان خاموش شد. ما انسان شگفتانگیزی را ازدست دادیم. استیون هاوکینگ ۷۶ سال شجاعانه با کیهان جنگید و آن را رام کرد و به همهی ما این درس مهم را آموخت که چرا باید به انسانبودن خود افتخار کنیم.»
فرزندان استیون هاوکینگ هم در بیانیهای گفتند: «امروز عمیقا از درگذشت پدر عزیزمان متأثر شدیم. او دانشمندی بزرگ و انسان فوقالعادهای بود و آثار و میراث او تا سالها باقی خواهد ماند. شجاعت و ایستادگی او درکنار استعداد و شوخطبعیاش الهامبخش افراد بسیاری در سراسر جهان بوده است. او یک بار گفت: “جهان اگر خانهی کسانی که دوستشان داری نباشد، جهان نیست.” ما همیشه دلمان برایش تنگ میشود.»
در همان ماه اعلام شد که خاکستر استیون هاوکینگ در کلیسای وستمینستر (Westminster Abbey) لندن در کنار سایر شخصیتهای علمی مانند نیوتن و چارلز داروین به خاک سپرده خواهدشد.
کتابها و آثار استیون هاوکینگ
استیون هاوکینگ درطول سالها، ۱۵ کتاب را بهتنهایی یا بههمراه دیگران منتشر کرد. برخی از مهمترین آنها عبارت است از:
تاریخچهی مختصر زمان
استیون هاوکینگ در سال ۱۹۸۸ با انتشار کتاب تاریخچهی مختصر زمان (A Brief History of Time) به شهرتی جهانی رسید. این کتاب کوتاه و آموزنده به شرحی از کیهانشناسی برای مردم عادی تبدیل شد و درمورد فضا و زمان، وجود خدا و آینده مطالبی را بیان کرد. چاپ این کتاب بهسرعت با موفقیت روبهرو شد و بهمدت بیش از ۴ سال در بالای فهرست پرفروشترینهای روزنامهی ساندِی تایمز لندن قرار گرفت. از زمان انتشار تاریخچهی مختصر زمان، میلیونها نسخه از آن در سراسر جهان فروخته شد و این کتاب به بیش از ۴۰ زبان مختلف ترجمه شد.
جهان در پوست گردو
فهم مطالب کتاب تاریخچهی زمان بهاندازهای که بعضیها انتظار داشتند ساده نبود. بنابراین استیون هاوکینگ در سال ۲۰۰۱ بهدنبال کتاب تاریخچهی مختصر زمان، کتابی را با نام جهان در پوست گردو (The Universe in a Nutshell) منتشر کرد که راهنمای مصوَرتری برای نظریههای بزرگ کیهانشناسی بهشمار میرود.
تاریخچهی مختصرتر زمان
در سال ۲۰۰۵، استیون هاوکینگ کتاب سادهتری با نام «تاریخچهی مختصرتر زمان» (A Briefer History of Time) منتشر کرد که در آن مفاهیم مهم کتاب اصلی او (تاریخچهی مختصر زمان) به زبانی سادهتر بیان میشد و به جدیدترین پیشرفتها در زمینهی کیهانشناسی، مانند نظریهی ریسمان نیز اشاره میشد.
این ۳ کتاب بههمراه پژوهشها و مقالات استیون هاوکینگ، جستوجوی شخصی این فیزیکدان را برای جام مقدس (Holy Grail) علم نشان میداد؛ یعنی نظریهی یکپارچه و یگانهای که بتواند کیهانشناسی (مطالعهی اجسام بزرگ) را با فیزیک کوانتوم (مطالعهی ذرات کوچک) ترکیب کند و توضیح بدهد که جهان چگونه آغاز شده است. این نوع تفکر بلندپروازانه موجب شد که استیون هاوکینگ که ادعا میکرد میتواند در ۱۱ بعد فکر کند، فرصتهای بزرگی را پیش روی نوع بشر قرار دهد. استیون هاوکینگ به این باور رسیده بود که سفر در زمان امکانپذیر است و انسانها در آینده میتوانند به سیارههای دیگر مهاجرت کنند.
طرح بزرگ
در سپتامبر ۲۰۱۰ استیون هاوکینگ در کتاب خود با نام طرح بزرگ (The Grand Design) این باور را که براساس آن خدا جهان را خلق کرده، رد کرد. استیون هاوکینگ قبلا استدلال کرده بود که اعتقاد به وجود خالق میتواند با نظریههای علمی مدرن سازگار باشد، ولی او در این کتاب نتیجهگیری کرد که بیگبنگ (انفجار بزرگ) نتیجهی قوانین فیزیک است و بس. استیون هاوکینگ گفت: «بهدلیل وجود قانونی مانند گرانش، کیهان میتواند خود را از هیچ خلق کند. خلقت خودبهخودی توضیح میدهد که چرا بهجای هیچ، چیزی هست، چرا جهان وجود دارد و چرا ما وجود داریم.»
کتاب طرح بزرگ نخستین نوشتهی مهم استیون هاوکینگ در تقریبا یک دهه بود. او در کتاب جدید خود این عقیدهی سِر ایزاک نیوتون را که جهان توسط آفریدگار طراحی شده است، به چالش کشید، چون به عقیدهی او جهان نمیتواند از هرجومرج و آشوب متولد شده باشد. او گفت: «لازم نیست از خدا بخواهیم که فتیلهی آبی را روشن کند تا جهان به حرکت بیفتد.»
پژوهشهای استیون هاوکینگ
پژوهش درمورد کیهان و سیاهچالهها
در سال ۱۹۷۴ پژوهشهای استیون هاوکینگ او را به چهرهی مشهوری در دنیای علم مبدل کرد. او نشان داد که سیاهچالهها، فضای خالی و خلأ اطلاعاتی که دانشمندان تصور میکردند، نیستند. به زبان ساده، استیون هاوکینگ نشان داد که ماده میتواند بهشکل تابش از نیروی گرانشی ستارهی فروپاشیده فرار کند. کیهانشناس جوان دیگری به نام راجر پنروز (Roger Penrose) پیشتر یافتههای پیشگامانهای درمورد سرنوشت ستارهها و پیدایش سیاهچالهها کشف کرده بود که شیفتگی استیون هاوکینگ درمورد چگونگی شروع جهان را تحتتأثیر قرار داده بود. این دو نفر همکاری با یکدیگر را شروع کردند و به گسترش کارهای اولیهی پنروز پرداختند. این همکاری موجب شد استیون هاوکینگ در مسیر حرفهایتری قرار بگیرد که جوایز، بدنامی و عنوانهای برجستهای را برای او بههمراه داشت و نحوهی نگرش و تفکر جهان درمورد سیاهچالهها و کیهان را تغییر داد.
وقتی نظریهی تابش هاوکینگ متولد شد، اعلام آن موجی از هیجان در دنیای علم ایجاد کرد. استیون هاوکینگ در ۳۲ سالگی به عضویت انجمن سلطنتی درآمد و بعدها علاوهبر سایر افتخارات خود، جایزهی معتبر آلبرت انیشتین را نیز دریافت کرد. او موقعیتهای تدریس نیز بهدست آورد و در مؤسسهی فناوری کالیفرنیا (Caltech) در پاسادینای ایالت کالیفرنیا بهعنوان استاد مدعو تدریس کرد و در دانشکدهی Gonville and Caius دانشگاه کمبریج نیز به تدریس پرداخت.
در اوت ۲۰۱۵ استیون هاوکینگ در کنفرانسی در سوئد حاضر شد تا به بحث درمورد نظریههایی درمورد سیاهچالهها و «پارادوکس اطلاعات» آزاردهنده بپردازد. استیون هاوکینگ عقیده داشت وقتی شیئی وارد سیاهچاله میشود، اطلاعات مربوطبه وضعیت فیزیکی آن شیء بهشکل دوبعدی در درون مرزی بیرونی بهنام «افق رویداد» (event horizon) ذخیره میشود. با توجه به اینکه سیاهچالهها «زندانهای ابدی که قبلا تصور میشد نیستند» او این احتمال را که این اطلاعات میتواند به جهان دیگری وارد شود، ممکن دانست.
نظرات و دیدگاههای استیون هاوکینگ
شروع جهان
در مصاحبهای در برنامهی تلویزیونیِ استارتاکِ (Star Talk) نیل دگراس تایسون (Neil deGrasse Tyson) در مارس ۲۰۱۸، استیون هاوکینگ به این موضوع پرداخت که «قبل از انفجار بزرگ چه چیزی وجود داشته است» و گفت که قبل از انفجار بزرگ هیچچیزی وجود نداشته است. او با استفاده از رویکرد اقلیدسی در گرانش کوانتومی (که زمان واقعی را با زمانی خیالی جایگزین میکند) گفت که تاریخ جهان مانند یک سطح منحنی چهاربعدی است که هیچ مرزی ندارد.
او گفت برای تجسم این واقعیت، تصور کنید که زمان خیالی و زمان واقعی در قطب جنوب زمین شروع میشود، یعنی نقطهای از فضازمان که در آن قوانین معمول فیزیک حکمفرماست. ازآنجاکه هیچچیزی در «جنوبِ» قطب جنوب وجود ندارد، قبل از انفجار بزرگ هم هیچچیزی وجود نداشته است.
استیون هاوکینگ و سفر فضایی
در سال ۲۰۰۷ و در ۶۵ سالگی استیون هاوکینگ گام مهمی درجهت سفر در فضا برداشت. او در زمان بازدید از مرکز فضایی کِنِدی در فلوریدا فرصت تجربهکردن محیطی بدون گرانش را بهدست آورد. درطول مسیر دوساعته بر فراز اقیانوس اطلس، استیون هاوکینگ که مسافر یک بوئینگ ۷۲۷ اصلاح شده بود، از صندلی چرخدار خود رها شد تا لحظاتی بیوزنی را تجربه کند. تصاویر فیزیکدانی که آزادانه در هوا شناور بود، در روزنامههای سراسر جهان منتشر شد.
او گفت: «بخش گرانش صفر (zero-G) عالی بود و با بخش گرانش بالا (high-G) هم مشکلی نداشتم. میتوانستم این شرایط را همچنان ادامه بدهم. فضا، من آمدم!»
برنامهریزی شده بود که استیون هاوکینگ بهعنوان یکی از گردشگران فضایی پیشگامِ سِر ریچارد برانسون به لبهی فضا پرواز کند. او در بیانیهای در سال ۲۰۰۷ گفت: «زندگی روی زمین درمعرض خطر روبهرشدِ ازبین رفتن توسط بلاهایی مانند گرمایش ناگهانی زمین، جنگ هستهای، ویروس دستکاریشده ازنظر ژنتیکی یا خطرات دیگر قراردارد. بهنظر من اگر نژاد انسان به فضا نرود، هیچ آیندهای نخواهد داشت. بنابراین میخواهم مردم را به فضا علاقهمند کنم.»
نظر استیون هاوکینگ درمورد AI
در سال ۲۰۱۴ استیون هاوکینگ بههمراه دانشمندان دیگر درمورد خطرات احتمالی هوش مصنوعی یا AI صحبت کردند و خواهان انجام پژوهشهای بیشتر درمورد پیامدهای احتمالی AI شدند. فیلم برتری (Transcendence) با بازی جانی دپ که درگیری میان انسان و فناوری را به تصویر میکشد، الهامبخش نظرات آنها بود.
این دانشمندان نوشتند: «موفقیت در ایجاد هوش مصنوعی میتواند بزرگترین رویداد تاریخ بشر باشد. متأسفانه این اتفاق میتواند آخرین رویداد نیز باشد، مگر اینکه بفهمیم که چطور باید از خطرات آن اجتناب کنیم.» این گروه درمورد زمانی که این فناوری «باهوشتر از بازارهای مالی شود، از پژوهشگران انسانی پیشی بگیرید، بر رهبران انسانی غلبه کند و سلاحهایی را تولید کند که حتی قادر به درک آنها نیستیم» هشدار دادند.
استیون هاوکینگ در یک کنفرانس فناوری در لیسبون پرتغال در نوامبر سال ۲۰۱۷ این موضع خود را دوباره تکرار کرد. هوش مصنوعی بهطور بالقوه میتواند دستاوردهایی در ریشهکن کردن فقر و بیماری داشته باشد، ولی همچنین میتواند منجربه اقدامات ویرانگری مانند توسعهی سلاحهای خودکار شود، طوریکه به گفتهی او «نمیتوانیم بفهمیم که آیا از کمکهای بینهایت هوش مصنوعی برخوردار میشویم یا توسط آن نادیده گرفته و به حاشیه رانده میشویم یا حتی نابود میشویم.»
استیون هاوکینگ و بیگانهها
در ماه ژوئیهی سال ۲۰۱۵ استیون هاوکینگ برای اعلام راهاندازی پروژهای به نام Breakthrough Listen نشستی خبری را در لندن برگزار کرد. پروژهی Breakthrough Listen که بودجهی آن توسط کارآفرین روسی، یوری میلنر (Yuri Milner) تأمین شده است، برای اختصاص منابع بیشتر به کشف زندگی در سیارات دیگر ایجاد شده است.
حضور استیون هاوکینگ در برنامههای تلویزیونی و فیلمها
اگر چیزی به نام دانشمند راکاستار وجود داشت، بدون شک استیون هاوکینگ تجسم آن بود. حضور او در فرهنگ عامه شامل حضور بهعنوان میهمان در مجموعهی تلویزیونی سیمپسونها (The Simpsons)، مجموعهی تلویزیونی پیشتازان فضا: نسل بعدی (Star Trek: The Next Generation)، برنامهای کمدی (comedy spoof) همراه با کمدین جیم کری در Late Night با ************ان اوبراین و حتی صدای ضبطشدهای روی آهنگ «Keep Talking» پینک فلوید میشود. در سال ۱۹۹۲ ارول موریس (Errol Morris)، فیلمساز برندهی اسکار، مستندی درمورد زندگی استیون هاوکینگ ساخت که بهدرستی «تاریخچهی مختصر زمان» نام گرفت. سایر موارد حضور او در تلویزیون و فیلم شامل موارد زیر است:
تئوری بیگبنگ
در سال ۲۰۱۲ استیون هاوکینگ شوخطبعی خود را در تلویزیون آمریکا به نمایش گذاشت و بهعنوان میهمان در مجموعهی تلویزیونی تئوری بیگبنگ حاضر شد. او در این کمدی محبوب که درمورد گروهی از دانشمندان جوان و حواسپرت ساخته شده بود، فیزیکدان نظری شلدون کوپر (با بازی جیم پارسونز) را پس از مشخصشدن خطایی در کارهایش به زمین برمیگرداند. بهدلیل حضور در این مجموعهی کمدی و شادیآور از استیون هاوکینگ تجلیل شد.
نظریهی همهچیز
در نوامبر ۲۰۱۴ فیلمی درمورد زندگی استیون هاوکینگ و جین وایلد منتشر میشود. فیلم نظریهی همهچیز با بازی ادی ردمین (Eddie Redmayne) در نقش استیون هاوکینگ، به اوایل زندگی او و دوران دانشکده، روابط عاشقانهاش و ازدواج با جین وایلد، پیشرفت بیماری فلجکنندهاش و موفقیتهای علمی او میپردازد.
نبوغ
استیون هاوکینگ در ماه مه سال ۲۰۱۶ به اجرای برنامهی مستندی با نام نبوغ میپردازد. نبوغ مجموعهی تلویزیونی ۶ قسمتی است که در آن از داوطلبان خواسته میشود که به سؤالات علمی مطرحشده درطول تاریخ پاسخ بدهند. استیون هاوکینگ درمورد مجموعهی تلویزیونی خود گفت، برنامهی نبوغ «پروژهای است که به دستیابی به هدف همیشگیام برای انتقال علم به عموم مردم کمک میکند. این برنامه نمایشی سرگرمکننده است که سعی دارد بفهمد آیا مردم عادی بهاندازهای باهوش هستند که مانند بزرگترین ذهنهایی که تابهحال زیستهاند، فکر کنند. من فردی خوشبین هستم و فکر میکنم میتوانند.»
iBrain
در سال ۲۰۱۱ استیون هاوکینگ در آزمایش دستگاه جدیدی شبیه پیشانیبند به نام iBrain شرکت کرد. براساس مقالهای که در روزنامهی نیویورک تایمز منتشر شد، این دستگاه برای «خواندن» افکار فردی که آن را پوشیده، با استفاده از «امواج سیگنالهای الکتریکی مغزی» که توسط الگوریم خاصی تفسیر میشوند، طراحی شده است. این دستگاه میتواند انقلابی در کمک به افراد مبتلا به ALS ایجاد کند.
درسهایی که از زندگی استیون هاوکینگ میآموزیم
۱. او از فناوری برای غلبه بر ناتوانیهایش استفاده کرد
«هوش تواناییِ سازگاری پیداکردن با تغییر است.» استیون هاوکینگ
بهگفتهی پروفسور استیون هاوکینگ، قدرت فناوری واقعا شگفتآور است و موجب دگرگونی زندگیها و انتقال ایدههایی میشود که منجربه کشفهای بزرگی میشوند. استیون هاوکینگ نمیتوانست صحبت کند و از دستگاه صداساز استفاده میکرد. او در پژوهشهایش از فناوری رایانهای و اینترنت بهطور گسترده استفاده میکرد.
۲. او اجازه نداد که ناتوانی جسمی مانع از پژوهشهایش شود
«نصیحت من برای سایر افراد ناتوان این است: بر چیزهایی تمرکز کنید که ناتوانی جسمیتان مانع از این نمیشود که آن کارها را بهخوبی انجام دهید و درمورد چیزهایی که بهدلیل ناتوانیتان نمیتوانید انجام بدهید افسوس نخورید. نگذارید که علاوهبر ناتوانی جسمی ازنظر روحی هم ناتوان شوید.» استیون هاوکینگ
او درست پس از اینکه بیماریاش تشخیص داده شد و پزشکان به او گفتند که فقط چند سال دیگر زنده میماند، عاشق جین وایلد شد و با او ازدواج کرد. آنها صاحب ۳ فرزند شدند. او همزمان بهعنوان یک فیزیکدان خود را غرق در کار و پژوهش کرد. او مصمم بود که اجازه ندهد ناتوانی جسمیاش به مانعی برای او تبدیل شود.«فیزیک نظری یکی از رشتههایی است که در آن ناتوانی جسمی نقص و مانعی بهشمار نمیرود، چون همهچیز در ذهن شماست.» استیون هاوکینگ
۳. او همیشه کنجکاو بود
«به بالا و به ستارهها نگاه کنید، نه به زمین و پاهایتان. سعی کنید آنچه را که میبینید درک کنید و از خود بپرسید که چه چیزی باعث شده که جهان بهوجود بیاید. کنجکاو باشید.» استیون هاوکینگ
استیون هاوکینگ یک بار گفت که او کنجکاوی کودکانهای دارد که باعث میشود همیشه سؤالاتی با «چرا» و «چگونه» بپرسد. نمونهی بسیار خوبی از این کنجکاوی، اشتیاق او برای سفرکردن در فضاست.
۴. او هرگز حس شوخطبعیاش را از دست نداد
«حفظ ذهنی فعال برای بقای من حیاتی بوده است و همینطور حفظ حس شوخطبعیام.» استیون هاوکینگ
او همیشه درمورد چهرههای مسخرهای که در مجموعهی تلویزیونی سیمپسونها، مجموعهی کمدی فیوچراما، برنامهی تلویزیونی دروازهی ستارگان آتلانتیس، برنامهی تلویزیونی والدین نسبتا عجیبوغریب و مجموعهی تلویزیونی پیشتازان فضا، از او بهتصویر کشیده میشد، شوخی میکرد.
۵. او پای اصول خود میایستاد
«هیچکس با هدف بردن جایزه به پژوهش در فیزیک دست نمیزند، بلکه این کار را بهخاطر لذت کشف چیزی که قبلا هیچکس نمیدانسته انجام میدهد.» استیون هاوکینگ
استیون هاوکینگ درطول زندگی خود همیشه درمورد نبود بودجه و مدیریت نادرست منابع مالی پژوهشهای علمی و تحصیلات در بریتانیا نگران بود. وقتی نشان شوالیه به او اعطا شد، بهخاطر اصول و عقایدش آن را نپذیرفت.
۶. او هرگز تسلیم نمیشد
«این اصلا خوب نیست که وقتی متوقف میشوید خشمگین شوید. کاری که من انجام میدهم این است که همچنان درمورد آن مسئله فکر میکنم، ولی روی چیز دیگری کار میکنم. گاهی سالها بعد میتوانم راه درست را پیدا کنم. درمورد ازدست رفتن اطلاعات و سیاهچالهها، ۲۹ سال زمان لازم بود تا به نتیجه برسم.» استیون هاوکینگ
در ماه ژانویهی سال ۲۰۱۴ استیون هاوکینگ مطالعهی جدیدی را درمورد ماهیت سیاهچالهها که از اوایل قرن بیستم موجب سردرگمی دانشمندان شده است، منتشر کرد. او مصمم بود که با وجود انتقادها و بحثوجدلها تسلیم نشود. این مسائل نمیتواند او را متوقف کند و این برای هر کسی که برای رسیدن به موفقیت تلاش میکند، الهامبخش است.
۷. او زمان را منبع ارزشمندی میداند
«کارهای زیادی وجود دارد که میخواهم انجام بدهم. من از هدردادن زمان متنفرم.» استیون هاوکینگ
استیون هاوکینگ بهدلیل پژوهش درمورد تعریف و ماهیت زمان و اینکه زمان چطور آغاز شده، شناخته میشود. او مطالعهی خود درمورد زمان را با این نتیجهگیری به پایان میرساند که به عقب برگرداندن ساعت، غیرممکن است. پیام او کاملا روشن است. ما میتوانیم پول بهدست بیاوریم، ولی هرگز نمیتوانیم زمان را به عقب برگردانیم، پس باید عاقلانه از آن استفاده کنیم.
۸. او دانش خود را با دیگران بهاشتراک میگذاشت
«امیدورام به بالابردن جایگاه علم و نشاندادن این حقیقت کمک کرده باشم که فیزیک معما نیست و مردم عادی هم میتوانند آن را درک کنند.» استیون هاوکینگ
استیون هاوکینگ بهشدت عقیده داشت که باید دانش را بهاشتراک گذاشت. آرزوی او این بود که کتابهایش بهطور گسترده خوانده شود و در کتابفروشیهای فرودگاهها دردسترس همه قرار بگیرد.موفقیت بزرگ کتابهای او نشان میدهد که بدون شک این آرزوی او برآورده شده است. همهی اعتبار این موفقیت متعلق به خود اوست، چون او با در اختیار گذاشتن مفاهیم فیزیک کیهانی (astrophysics) و هوش مصنوعی برای همگان و نهفقط روشنفکران و دانشمندان، به موفقیت رسیده است. او همیشه میگفت که ناشر کتابهایش به او هشدار میداد که استفاده از معادله و فرمول در کتابها موجب رویگردانی مردم میشود و بهازای هر معادلهای که استفاده میکند، تعداد خوانندههایش ۵۰٪ کاهش پیدا میکند. به همین دلیل است که در کتاب تاریخچهی مختصر زمان او فقط یک معادله (E = mc²) وجود دارد. ولی این یک معادله مانع از خرید این کتاب توسط ۱۰ میلیون خوانندهی آن نشد! درسی که در اینجا میآموزیم این است که اگر دانش خود را بهشکلی واضح و مؤثر با دیگران بهاشتراک نگذاریم، فرصتی طلایی را ازدست میدهیم. شما کدام ویژگی استیون هاوکینگ را بیش از همه تحسین میکنید؟